Tuesday, September 8, 2009
Friday, September 4, 2009
برای تو ...که نامت را نمی دانم
وقتی اولین بار از نزدیک دیدمت به نظرم آشنا میومدی
اعصابم خرد شده بود از این که نمی دونستم کجا دیدمت
مدتی طول کشید تا بفهمم که چند ساعتیه که دارم روی عکست برای ساختن کلیپ کار می کنم
اون روز شوکه شدی بودی و از این که تصویرت رو در کلیپ سراومد زمستون می دیدی خوشحال
اما اینبار من شوکه شدم
وقتی که تو رو در جلسه چهارم دادگاه نمایشی کنار دوستانم دیدم
به چه گناهی ... نمی دونم
ای کاش لااقل اسمت رو می دونستم، رفیق
Subscribe to:
Posts (Atom)