Saturday, February 6, 2010

حکایت این روزهای ما

آیا داستان آن مرده شور رو به مرگ را شنیده اید؟؟
میگویند مرده شوری بود که در بستر مرگ افتاده بود و رفتن را نزدیک میدید، پسر خود را فراخواند و به او گفت فرزندم من در حق مردگان خیلی بدی کردم، از کفن آنها میدزدیدم و میفروختم، بستگانشان خیلی نفرین کرده اند و اکنون که وقت رفتن است از تو میخواهم کاری کنی که برایم خدا بیامرزی بخری. پدر مُرد و پسر به جای پدر مرده شور شد. او نه تنها کفن مرده ها را میدزدید، بلکه تکه چوبی هم به ... آنها فرو میکرد و مردم که مرده هایشان را میگرفتند و میدیدند هم کفن مرده شان دزدیده شده و هم چوبی به ...ش فرو کرده اند، میگفتند خدا بیامرزد آن مرده شور و کفن دزد اولی را ...


شده حکایت این روزهای ما.. که به هرکسی میرسی میگوید خدا بیامرزد آن شاه سابق را !


No comments:

Post a Comment